آلبرتو موریلاس
Alberto morillas
آلبرتو موریلاس تعدادی از نمادین ترین عطرهای جهان را خلق کرده است – Calvin Klein CK One ، Kenzo Flower ، Bvlgari Omnia ، Cartier Panthere de Cartier ، Giorgio Armani Aqua di Giò برای زنان، و اکنون Goldea برای Bvlgari : با این حال سفر خود را به این کشور آغاز کردید. رایحه، او مطمئناً در پشت عطرهایی بوده است که شما می پوشیدید، با آنها زندگی می کردید و دوست داشتید.
در سال 1950 در سویا، اسپانیا به دنیا آمد – اگرچه موریلاس خود را «بیشتر خودآموز» در عطرسازی توصیف می کند، اما کار خود را در مدرسه هنرهای زیبا در ژنو آغاز کرد و دو سال در آنجا ماند تا در نهایت در سال 1970 به فیرمنیچ بپیوندد.
موریلاس با برنده شدن جایزه معتبر فرانسوا کوتی در سال 2003، در میان جوایز متعدد برای آثارش، Mizensir را راهاندازی کرد و در ابتدا شمعها را میفروخت – با استفاده از همان تعهد و توجه به جزئیات در ساخت این عطرها و عطرهای خوب. اکنون طرفداران از این واقعیت خوشحال هستند که Morillas اخیراً Mizensir را به طیف وسیعی از عطرها نیز گسترش داده است.
آلبرتو موریلاس Alberto morillas با تعداد زیادی نام بدنام در لیست مشتریانش، میتواند هر زمان که بخواهد با چه کسی کار میکند انتخاب و انتخاب کند، و اخیراً Goldea فوقالعاده برای بولگاری ایجاد کرده است – یک برداشت مدرن منحصر به فرد
آلبرتو موریلاس از مشک اثیری که به نحوی از همان بطری میدرخشد. .
ما آلبرتو را در مورد بوهای مورد علاقه (و منفورترین) او، الهامات معطر او و برای بینش منحصربهفرد در مورد تکنیکهای پشت صحنه این عطرساز فوقالعاده سختکوش سؤال کردیم…
اولین “خاطره عطر” شما چیست؟
کیکهای سنتی کریسمس که بوی آنیس و وانیل میداد، توسط راهبههای کارملیت در شهر من درست میشد، ما این کیکها را از کریسمس سفارش میدادیم و از صومعه میگرفتیم، این بو در حافظه من نقش بسته است.
چه زمانی تصمیم گرفتید که می خواهید عطرساز باشید/عطر خود را بسازید؟
هنگامی که برای تحصیل به ژنو آمدم، شنیدن در مورد عطرساز را شروع کردم . تقریباً در همان زمان متوجه شدم که یک خالق پشت هر عطر وجود دارد. من مقاله ای را در مجله Vogue خوانده بودم که در آن ژان پل گرلین نحوه ایجاد یک عطر را توضیح می داد. این یک مکاشفه برای من بود!
پنج بوی مورد علاقه شما در دنیا کدامند؟
شخصاً ، من هر چیزی را که دریای مدیترانه را تداعی می کند، با آب آبی عمیق، خورشید و طبیعتی که همراه آن است، دوست دارم. من به عنوان مثال به مرکبات، نت های دریایی و گل هایی از جمله یاس، گل سرخ، نرولی و شکوفه پرتقال بسیار وابسته هستم. آنها بیانگر نوع خاصی از طراوت، طراوت پیچیده و در عین حال سرشار از شادی هستند. من هم عاشق باغ ها هستم.
آنها علاقه دوم من هستند. من زمان زیادی را در باغ خانوادگی خود در ژنو می گذرانم، این به من یک نفس، لحظه ای رویا و آرامش می دهد و همیشه برای کارم به عنوان یک عطرساز الهام بخش است. الهامی که خلقت من را تغذیه می کند بسیار ساده است، همه چیزهایی است که در طبیعت می بینم.
بدترین چیزی که تا به حال بویید چیست؟ (صادقانه!)
بوی پیاز واقعا ناخوشایند و طاقت فرسا است . وقتی تو اتاق پیاز هست هیچ بویی حس نمی کنم. و باعث گریه شما می شود!
آیا شما (مثل ما) احساس می کنید که این یکی از هیجان انگیزترین دوران در تاریخ عطر است، به دلیل خلاقیتی که توسط عطرسازان بیان می شود؟ به نظر شما چرا اینطور است؟
‘ خیلی چیزها تغییر کرده است! عمدتا به دلیل شتاب زمان و فشار. در واکنش به این فشارهای مداوم، مردم آزادی می خواهند تا آزادانه خود را ابراز کنند. عطر دنیایی از شور، لذت و عواطف است که گریزی زیبا به همه می دهد. افزایش تعداد خلاقیت های جدید هر ساله نتوانسته است جامعه دوستداران عطر را مهار کند. برعکس، آقایان و خانمها روز به روز در حال تبدیل شدن به متخصصان بیشتر عطرها هستند.
برندها در حال حاضر داستان سرایی متفاوتی را در مورد خلقت ارائه می کنند و جایگاه اصلی را به خلق بویایی و مواد تشکیل دهنده می دهند. من در مورد آینده بسیار مثبت هستم!
ممکن است در یک زمان روی چند عطر کار کنید؟
اوه، من میتوانم روی خیلیها کار کنم – در بیش از بیست جهت در هر زمان! من روی خودم و برای افراد دیگر کار می کنم. دوست دارم بگویم بله، اما به شرطی که خود مردم را دوست داشته باشم. من شمع های زارا درست کردم و این برای من افتخار بود که می خواستند امضای من را داشته باشند. اما وقتی کار روی چیزی را تمام میکنم، دیگر مال من نیست، وقتی تمام شد برای من نیست – برای مشتری است، متعلق به اوست. اگرچه فرمول مال من است!
آیا هرگز بینی شما “خاموش” می شود؟
نه، هرگز، من همیشه کار میکنم، حتی وقتی در خیابان راه میروم، بویی را حس میکنم و گاهی اوقات، بسیار زیاد، یکی از عطرهایی را که خلق کردهام، وقتی کسی از کنارم رد میشود، بو میکنم. هنوز هم همان لذت را به من می دهد که بوی آن را در حال حاضر روی کسی ببوییم که برای اولین بار آن را خلق کردم… عطرسازها هرگز آرام نمی گیرند، هیچ کس هرگز در محیطی کاملاً بدون بو نیست و مانند مغز است: بینی هرگز آرام نمی گیرد. ایجاد یک عطر یک هنر است، تمرینی بسیار شخصی و خلاقانه است.
تقریباً چقدر طول می کشد تا یک عطر بسازید؟
برخی از آنها یک یا دو ساله هستند، برخی دیگر می توانند پنج یا بیشتر باشند. اما میدانید که بسیار دشوار است، زیرا فقط باید کمی تغییر کند و این زمان بسیار بیشتر از زمانی است که کاملاً جدید باشد. برای تغییر یک چیزی، کار بسیار بیشتری می طلبد.
آیا ایجاد یک عطر برای شما “بصری” است، و همچنین چیزی که در بینی/مغز اتفاق می افتد؟ اگر چنین است، از چه طریق…؟ آیا تابلوی خلق و خوی مفید است؟
نه، من میتوانم از دیدن چیزی الهام بگیرم، اما به طور خودکار به یک احساس در ذهنم میرود و آن را حفظ میکنم و این چیزی است که سعی میکنم خلق کنم. ما به عنوان عطرساز، از کلمات، صداها، رنگها، شکلها، بافتها برای صحبت در مورد بوها و کارکرد حافظه خود استفاده میکنیم. اینگونه است که ما “بانک بوی” خود را با مرتبط کردن یک بو با یک عنصر حسی کاملاً متفاوت دیگر ساخته و نگهداری می کنیم.
عطر قوی ترین غرایز و احساسات ما را فرا می خواند. به طور خود به خود، چیزی قابل لمس را در دست می گیریم، چیزی که می توانیم ببینیم تا به آن معنا بدهد. در کارهای روزمره، من یک فرد بسیار بصری هستم، تقریبا تمام فرمول های من با دست نوشته می شود. دست خط من احساس من است.
وقتی فرمول را می نویسم، بوی عطر را حس می کنم. من همچنین بسیار دوست دارم هنگام ایجاد محصولات جدید، تصاویر را دریافت کنم. همیشه منبع بزرگی از الهام است.
هر یک از ما برای افزایش قدردانی از عطر چه کاری می توانیم انجام دهیم؟ بهترین توصیه شما برای بهبود حس بویایی یک فرد چیست؟
اگر بینی خود را تمرین دهید، می توانید تفاوت بین خانواده های اصلی بویایی ایجاد کنید. می توانید با استشمام عطرهای موجود در فروشگاه، این کتابخانه را غنی کنید.
یا آنها را روی پوست امتحان کنید تا با آنها زندگی کنید. برخی تازهتر، برخی حسیتر هستند، سعی کنید کلماتی را که بو میکنید بیان کنید تا حسهای مختلف را مشخص کنید. سپس تکرار کنید، بی وقفه تکرار کنید. با بوییدن در کورها تمرین کنید. خودجوش باشید، همه چیز را بگویید، با خیال راحت هر چیزی که به ذهنتان می رسد بنویسید.
هر چند وقت یکبار، شما مرجع خود را خواهید داشت و می توانید عطرها را بر اساس مضامین اصلی طبقه بندی کنید، مانند چوبی، معطر، مرکبات و آمبره. حافظه این مهمترین چیز است. شما باید بارها و بارها و دوباره همان چیزی را بو کنید و سپس آن را با چیزهای دیگر مخلوط کنید و ببینید که چگونه تغییر می کند.
مانند پخت و پز – برای بهبود پالت خود باید همیشه مزه کنید و بوی آن نیز یکسان است. من نمی توانم به اندازه کافی بگویم که حافظه چقدر مهم است، آن عمل به خاطر سپردن بوی چیزی و معنای آن برای شما.
اگر یک نت عطری داشته باشید که بیشتر از همه آن را دوست دارید، آن رایحه چیست؟
اوه گل رز برای من، همیشه گل رز. اما پس از آن البته مشک – حدس می زنم من پادشاه مشک هستم! اما هر کدام متفاوت است – بنابراین یک مشک آرمانی، یک مشک کارتیه وجود دارد… هر کدام شخصیت منحصر به فرد خود را دارند، بنابراین شما نمی توانید به سادگی از “مشک” به عنوان یک چیز صحبت کنید. و این یک وسواس نیست،
اما من وقتی به وطنم در سویل برمی گردم، شکوفه های پرتقال را بسیار دوست دارم، فصل بهار لحظه راهپیمایی های سنتی است. این بوی شکوفه پرتقال و بخور می دهد، بوی فوق العاده ای که می تواند در آینده الهام بخش من باشد، چه کسی می داند؟